سلام
سلام ای دوست
دوستی که وقتی صدایش را میشنیدم قلبم به تپش می افتاد
دوستی که وقتی نگاهش را میدیدم گونه ام سرخ میشد
دوستی که وقتی بودنش را حس میکردم تمام وجودم به شوق میرسید
دوستی که امیدش را به من القا میکرد تمام هستی برایم سبز میشد مثل فصل بهار
راستی ای دوست
ای غریبه آشنا
ای آشنا ترین غریبه دور به من این به تپش افتادن
این سرخ شدن
این به شوق رسیدن
این سبز شدن نشان از چه دارد؟
آیا زیباتر از کنار دوست بودن حسی هم هست؟
آیا این حس ها نشان از آشنا بودن تو دارد با من یا غریبه بودنت ای دور از دسترس ترین حس آشنا
سلام
سلام ای دوست
دوستی که وقتی صدایش را میشنیدم قلبم به تپش می افتاد
دوستی که وقتی نگاهش را میدیدم گونه ام سرخ میشد
دوستی که وقتی بودنش را حس میکردم تمام وجودم به شوق میرسید
دوستی که امیدش را به من القا میکرد تمام هستی برایم سبز میشد مثل فصل بهار
راستی ای دوست
ای غریبه آشنا
ای آشنا ترین غریبه دور به من این به تپش افتادن
این سرخ شدن
این به شوق رسیدن
این سبز شدن نشان از چه دارد؟
آیا زیباتر از کنار دوست بودن حسی هم هست؟
آیا این حس ها نشان از آشنا بودن تو دارد با من یا غریبه بودنت ای دور از دسترس ترین حس آشنا
سلام ای تنها بهونه
واسه نفس کشیدن
هنوزم پر میزنه دل
برای..............
این روزا لحظه هام خیلی نبودنت رو احساس میکنه
روزهام کمت داره نازنین دیروز و بی مهر امروز و بی وفای تا ابد دوس داشتنی من
خدا داره سختی هاشو در حق ما تموم میکنه
نمیدونم میدونی این روزا هر لحظه شاهد زجر کشیدن عزیز ترین کس زندگیمون هستیم
هر لحظه ذره ذره آب شدنش رو میبینیم و کاری از دستمون برنمیاد
خیلی کارا میکنیم خودمونو به آب و آتیش میزنیم ولی هر روز بدتر میشه و بیشتر مریض میشه
کاش میشد مثل اون روزا که با حرفات با صدات با نگاهت کلی امید به زندگیم میدادی باز میشد روزهای خوب رو برام بیاری امیدم
کاش میشد بهم میگفتی که خدا از سنگدلیش نیست که این بلاها داره رو زندگیم نازل میشه
کاش بودی و میگفتی که همه دنیا دست از اذیت کردنم برداشتن و قراره روزهای خوب رو هم تو زندگیم ببینم
امیدم به حرفات به صدات به تکیه گاه بودنت نیاز دارم
این روزا خسته ترینم
این روزا
خیلی وقته منتظرم این روزا تموم بشه
کاش میشد که وقتی دکترا گفتن سه ماه دیگه نهایتا عزیز ترینمو از دست میدم تو پیشم بودی
کاش وقتی میخواستم با حرف دکترا خودمو نابود کنم تو پیشم بودی
شونه هات و
دستات رو
دلگرمی دادنت رو
امید دادنت رو
پناه بودنت رو نیاز دارم تکیه گاهم......
سلام ای تنها بهونه ...واسه نفس کشیدن...هنوزم پرمیکشه دل...واسه به تو ....
واسه جواب نامه ات میدونم که خیلی دیره... بذار به حساب غربت نکنه دلت بگیره...
عزیزم بگو ببینم که چه رنگ روزگارت ...؟خیلی دوست دارم تو مهتاب بشینم یه شب کنارت...
سرتو با مهربونی بذاری به روی شونه ام... تو فقط واسم دعا کن اخه دنبال بهونه ام...
حالمو اگه بپرسی خوبه تعریفی نداره.. .چون بلاتکلیفه عاشق اخه تکلیفی نداره...
نکنه ازم برنجی تشنه ام تشنه بارون ... چقد از دریا ما دوریم بی گناهیم هر دوتامون...
بی گناهیم هردو تامون...
بدجوری بهم میریزه منو گاهی اتفاقی... تواگه نباشی از من نمیمونه چیزی باقی...
میدونی که دست من نیست بازیای سرنوشته... رو قشنگا خط کشیده زشتارو واسم نوشته..