سلام ای تنها بهونه ...واسه نفس کشیدن...هنوزم پرمیکشه دل...واسه به تو ....
واسه جواب نامه ات میدونم که خیلی دیره... بذار به حساب غربت نکنه دلت بگیره...
عزیزم بگو ببینم که چه رنگ روزگارت ...؟خیلی دوست دارم تو مهتاب بشینم یه شب کنارت...
سرتو با مهربونی بذاری به روی شونه ام... تو فقط واسم دعا کن اخه دنبال بهونه ام...
حالمو اگه بپرسی خوبه تعریفی نداره.. .چون بلاتکلیفه عاشق اخه تکلیفی نداره...
نکنه ازم برنجی تشنه ام تشنه بارون ... چقد از دریا ما دوریم بی گناهیم هر دوتامون...
بی گناهیم هردو تامون...
بدجوری بهم میریزه منو گاهی اتفاقی... تواگه نباشی از من نمیمونه چیزی باقی...
میدونی که دست من نیست بازیای سرنوشته... رو قشنگا خط کشیده زشتارو واسم نوشته..