میخوام روزهای بی تو بودن رو به تصویر بکشم
ولی چقدر تکراری شده این روزای بی تو بودن
من هر روز با امید یه روز بهتر از خواب بیدار میشم با شنیدن سلامت جون میگیرم و با دیدن لبخند قشنگت روزمو شروع میکنم
ولی نمیدونم میدونی این روزا چقدر برام سخت تر شده
نمیدونم میدونی بعد از تکراری شدن ندیدن هات تکراری شدن نبودن هات تکراری شدن تنها بودن هام و بدون تو شدنم و ضعیف شدنم چطوری صبح و به شب میرسونم و شب مو صبح میکنم
خیلی سخته که از ضعف هات
از دلتنگی هات
از تنها بودن هات
از غریب شدن هات
از غصه و غم هات
برای تکیه گاهت بنویسی
خیلی سخته بخوای بهش بگی که چقدر توی نبودنش کم اوردی و بهش نیاز داری
چقدر به صداش
به حرفاش
به امید دادناش
به نگاهش
به لبخندش
به دستاش نیاز داری
پس کجایی تکیه گاه سخت ترین روزای زندگیم؟؟؟