سلام.....م
یادت میاد قبلا چه جوری صدام میکردی...
من که یادم نرفته
هنوز لحن صداتو وقتی که صدام میکردی تو گوشم میشنوم
هنوز وقتی ع ناراحتم میکنه ازش پیشت گله میکنم و تو دفترم برات میگم
فرداش سریع میرم سراغ دفترم انگار که برام جواب گذاشته باشی
حرفاتو میخونم
حرفاتو میشنوم از طرف تو به خودم دلگرمی میدم
دلم برات پر میکشه.....م
دیدی اونروز تو ماشین وقتی از سر عجز نتونستم جلوی اشکام و بگیریم کاری نکرد
دیدی نه دستی روی شونم گذاشت نه اغوشی شد برای دردام نه حرفی زد برای دلگرمی م نه قوت قلبم شد
دیدی حتی نگفت یه دل سیر گریه کن من کنارت هستم
دیدی هیچ عکس العملی نشون نداد
حالا اون حال زار منو دیده حالا اون میدونست چقدر بهم فشار اومده که با صدای بلند گریه کردم
آخه من هیچوقت با صدا گریه نمیکنم
همیشه آروم گریه میکنم که یه موقع ع بیدار نشه یه موقع از صدای گریه من اذیت نشه
البته خیلی وقتها نصفه شب برای خوردن اب بیدار میشه و میبینه که من دارم چند ساعته گریه میکنم میپرسه چی شده و دوباره صدای خر و پف ش درمیاد
پیش خودم میگم این چه جوری دوستان داره....
اونروز تو ماشین همش صدای ناز دادنت رو میشنیدم
میشنیدم که میگفتی گریه کن من پیشت هستم
تمام حرفاتو از حفظ برای خودم میگفتم
نوازش دستت و حس کردم صدای گرمت رو حس کردم عطر تنت رو حس کردم به خاطر همین زودتر آروم شدم
خودمو جمع کردم گفتم بعد از عمری از دور دارم میبینمت پس دیگه ناراحتت نکنم
میدونستم از ناراحتی من زجر میکشی
تو حرفات خونده بودم وقتی که من ناراحت بودم چی کشیدی و چقدر اذیت شدی میشناختمت
یعنی خودت گفته بودی خودت نشونم داده بودی هیچوقت فراموش نمیکنم به خاطر همین طاقت زجر دادنت رو نداشتم فک میکردم از گریه من گریه ت میگیره فک میکردم از غم من غصه ت میگیره فک میکردم تاب دیدن اشکای منو نداری به خاطر همین داشتم بی صدا گریه میکردم نمیخواستم اشکای تو رو ببینم نمیخواستم چروک روی پیشونیت رو ببینم نمیخواستم دلیل سفید شدن موی سرت باشم به خاطر همین بی صدا گریه میکردم ولی وقتی نتونستم تحمل کنم و هق هق گریم روون شد دیدم هیچکس هیچ چیزش نشد
دیدم هیچکس با اشک من گریه نکرد دیدم هیچکس با غم من غصه نخورد دیدم هیچ اغوشی برای تنهایی و دل پر درد من باز نشد دیدم هیچ دلی به خاطر من نلرزید پیش خودم گفتم حتما خواستی پیش بقیه چیزی نگی پیش بقیه کاری نکنی پیش خودم گفتم حتما فردا زنگ میزنه حتما فردا حرف میزنه
حتما فردا نازم میده حتما فردا آروم م میکنه حتما فردا صداشو میشنوم حتما فردا دستاش و رو شونم حس میکنم حتما فردا آغوشش برام بازه حتما فردا آروم میشم.....
ولی فردا هنوز نشده.....
فردا هنوز نیومده....
هر روز به امید فردا بیدار میشم......
انگار دستام سرده سردن..انگار چشمام شب تارن...آسمون سیاه ابر پاره پاره...شرشر بارون داره میباره....
حالا رفتی و من تنهاترین عاشقم رو زمین...تنها خاطراتم تو بودی فقط همین...گفتی برو تنها بمون..با غصه ها همراه بمون..دیگه نمیتونم خسته خسته م
داره چشمام ابر بارون...رو گونه هام شده روون..رفتی و رفتی تنها میمونم...تا آخر عمر واست میخونم...
تو هستی تو رویام تو هستی تو قلبم....
ولی رفتی و ندیدی حال خرابم...
توی این دنیا توی این عالم.....
زندگی بی تو برام معنا نداره....
تن من دیگه نایی نداره...
با زندگی کاری نداره...
من با اشک شب و روز....
واسه برگشتنت دست به دامن خدام....
میبینم من که انگار توی قلبت نیست احساس....
نمیخوای که برگردی پیشم....چرا باید باشی الان توی خاطره هام...چرا شد سهم مون از عشق فقط فاصله ها
امروز تا شب منتظر شنیدن صدات میمونم
امروز تا شب منتظر دیدن حرفات میمونم
امروز تا شب منتظر دلگرمیات میمونم
امروز تا شب منتظر دیدن چشمای نازت تو قلبم میمونم
تصمیم گرفتم امروز تا شب منتظر عشق خدایی م بمونم
بعد با صدای تو
با عطر تو
با عشق تو
با نگاه تو
با تمام تو افطار کنم تمام هستی من..........
سلام ای تنها بهونه.....
واسه نفس کشیدن........
هنوزم پر میکشه دل........
واسه به تو رسیدن........ّّ..ّّ........
